خستگی محسن یگانه از آلبوم جدید و حاشیه هایش!
بمب انرژی است؛ مدام میخندد و حواسش جمع همه چیز هست. انگار محسن یگانه را روی دور تند گذاشتهاند. اینقدر این روزها درگیر آلبومش بوده و بیخوابی کشیده و تندتند....
میگوید «این روزهای زندگی من اصلا دوستداشتنی نیست»، برعکس خودش. خودش، هر کار بکند، قلابی برای دوستداشتنی بودن دارد. بمب انرژی است؛ مدام میخندد و حواسش جمع همه چیز هست. انگار محسن یگانه را روی دور تند گذاشتهاند. اینقدر این روزها درگیر آلبومش بوده و بیخوابی کشیده و تندتند از این استودیو به آن استودیو رفته که حرف زدنش هم تند شده است. انتشار آلبوم سوم خوانندهای که بین خوانندگان پاپ در دوره حرفهایاش، روند صعودی داشته، به اندازه کافی بهانه خوبی برای گفتوگو است. خوانندهای که آلبوم دومش از آلبوم اول، قویتر و موفقتر بود و به قول بنیامین، باید آلبوم سومش هم در همین روند، بهتر از دومی باشد. خود یگانه در این مورد خیلی حرف نمیزند، اما توقعش از خودش خیلی بالاست. این را میشود از تمام وقت گذاشتنها، نخوابیدنها، حرص و جوش خوردنها و وسواسهای ریز به ریزش فهمید. حالا که دارید این گفتوگو را میخوانید، به احتمال زیاد «حباب» به بازار موسیقی آمده. اولین ومفصلترین گفتوگوی یگانه راجع به آلبوم سومش را بخوانید. با اینکه خیلی سرش شلوغ بود، حسابی هوای نسلامروز را داشت و برای ما وقت خالی کرد، دمش گرم.
حال و هوای آلبوم سومت چطور است؟ خیلی برایش وقت گذاشتهای؟
واقعیت این است که در این آلبوم، کمی دست تنها بودم. فکر نمیکردم در تولید یک کار، اینقدر فشار روی من وجود داشته باشد. واقعا فرآیند فرسایشی و خستهکنندهای بود. در این میان خیلیها هم از تو توقع دارند که آدم وقتشناسی باشی و طبق انتظارات خودشان تو را میسنجند، ولی واقعیت این است که چنین امری مخصوصا وقتی دست تنها باشی و بخواهی کار استاندارد هم انجام دهی، شدنی نیست. البته این را هم بگویم، من وقتی برای آلبوم سوم، 14 تا قطعه کنار گذاشتم، باید فکرش را میکردم.
چرا 14 تا قطعه؟
چون میخواستم این آلبوم پروژه تمام و کمالی باشد؛ یک پکیج کامل، ولی حالا که به روزهای آخر کارم رسیدهام و باید به انتشار و پخش فکر کنم، میبینم که 14 قطعه، کار راحتی نبوده و برای همین دارم روز به روز خستهتر و فرسودهتر میشوم.
به نظر میرسد که به لحاظ روحی، سرحال نیستی.
باید اعتراف کنم که این روزها نوع زندگی من اصلا دوستداشتنی نیست؛ واقعا احتیاج به استراحت دارم، ولی فرصت ندارم. دلم موبایل خاموش و یک سفر میخواهد که فقط بخوابم؛ فقط بخوابم. ولی بههرحال میخواهم که این پروژه را تمام کنم. اگر صبر و حوصله قدیم را داشتم، اینقدر اذیت نمیشدم، ولی متاسفانه دیگر حال و حوصله قبل را ندارم. اکثر کارها هم روی دوش خودم است، در صورتی که بقیه حداقل یک مدیر برنامه امین دارند که کمک حالشان است و به زندگیشان نظم میدهد، ولی من بیشتر امور زندگیام را خودم مدیریت میکنم؛ همین باعث شده خیلی خسته شوم. حوصله و انعطاف قدیم را هم ندارم و کوچکترین حرف و حرکتی باعث رنجشم میشود.
بخشی از این سرحال نبودن و این فشار به خاطر وسواسی بودنت نیست؟
من وسواس وحشتناکی در مورد کارم دارم. از شعر بگیر تا ملودی و ووکال و تنظیم و میکس...؛ نمیخواهم کاری را منتشر کنم که مخاطبانم اعتمادشان را به من از دست بدهند. حالا میان این همه کار، دوران پر حاشیهای هم داشتم؛ اتفاقات ریز و درشت زیادی افتاد که من را درگیر خودش کرده بود.
اصلا به طور کل دور و برت حاشیه زیاد است. چرا؟
ببین من در زندگیای که الان دارم، هیچ وقت آزادی وجود ندارد. هشت صبح میخوابم و 3-4 بعدازظهر بیدار میشوم و به استودیو میروم تا 8 صبح فردا. با این تفاسیر من چه حاشیهای میتوانم داشته باشم؟ شما كه الان دارید با من صحبت میكنید فكر میكنید من آدمی هستم كه اهل شیطنت و حاشیهسازی باشم؟ امیدوارم حاشیهسازان در كارشان آنقدر موفق باشند كه اصلا یادشان برود كسی به نام محسن یگانه هم وجود دارد. در كل از این بابت خیالم راحت است كه الان سر جای خودم قرار دارم.
یعنی بزرگ شدهای و دیگر خبری هم از هیجانات دوره جوانیات نیست؟
باور كنید من به دلیل مشكلاتی كه داشتم همان دوره هم نتوانستم این هیجانات را لمس كنم و طعم آن را بچشم، طعم معروف شدن و محبوب شدن. الان هم كه دیگر به سنی رسیدهام كه باید با فكر جلو بروم و منطقیتر كار كنم. من الان 27 سالهام و باید به اندازه یك آدم 27 ساله فكر كنم و به اتفاقات پیرامونم واكنش نشان دهم.
«حباب» قرار بود قبل از ماه رمضان وارد بازار شود، چرا به تاخیر افتاد؟
در این مدت حواشیای برایم ایجاد شد كه در روند گفتن ترانههایم خللی وارد كرد. شعر هم مقولهای خلاقانه است و اول باید حس آن به وجود بیاید تا بتوان وارد سرودن شعر شد و اینطور نیست كه یك روند ماشینی را برای تولیدش طی كند؛ به همین دلیل یك مقدار كارها عقب افتاد. تا اینجا تمام ترانههایی كه در آلبومهایم وجود دارد را خودم گفتهام و انشاءالله در «حباب» هم فقط از ترانههای خودم استفاده میکنم.
یعنی معتقدی تنها حواشیای كه ایجاد شد، باعث بهم خوردن معادلات محسن یگانه و در نتیجه تاخیر در انتشار «حباب» شد؟
مشكل شاید اینجاست كه من دوست دارم شعرهای آلبوم را خودم بگویم! خوشبختانه دیگر به همه ثابت شده كه محسن یگانه آدم خودخواهی نیست. این را صادقانه میگویم كه این موضوع از سر خودبینی نیست. صرفاً ماجرا این است كه پیدا كردن كسی كه حس من را درك و آن را وارد ترانه كند و دقیقا آن چیزی را بگوید كه من میخواهم، خیلی سخت است؛ برای همین خودم دست به کار میشوم. خودم هم مگر چندتا کار را میتوانم با هم انجام دهم؟ سخت است. حاشیهسازی هم که باشد، سختتر.
فكر میكنم بخش عمدهای از این حاشیهپردازی به محبوبیت بازمیگردد. بههرحال هر آدم محبوب و معروفی، حاشیه هم دور و برش است و بالاخره باید به این روال عادت کند. بههرحال چهره شدن همین اتفاقات را هم به همراه دارد و باید پذیرفت و کار را ادامه داد.
فقط بحث، بحث محبوبیت نیست. شاید آن دوستانی كه سعی داشتند برایم حاشیه درست كنند شخصیتهای منفوری بودند و نمیتوانستند محبوبیت کم یا زیاد من را ببینند. اما بیشتر از اینكه محبوبیت باعث این حاشیهها باشد، بحث موفقیت مطرح است. من تلاش خودم را در كنار تیمم، دوستانم و طرفدارانم انجام دادم تا به موفقیت برسم. بههرحال من دو آلبوم منتشر كردم كه هر دو موفق بود و توانست با مخاطب ارتباط خوبی برقرار كند و حالا بوی موفقیت احتمالی آلبوم سوم هم به مشام خیلیها رسیده و از آنجایی كه نمیتوانند این ماجرا را تحمل كنند، دست به حاشیهپردازی میزنند. همه این مسائل باعث طولانی شدن زمان سرودن اشعار و در نتیجه تاخیر در آلبومم شد.
تو واقعا در جریان اختلافاتی که پیش آمد، 150 میلیون تومان به تهیهکننده سابقت دادی؟
نه؛ حتی فکرش را هم نکنید. هرچند در همان مدتی که کار میکردیم، اختلافات مالی شکبرانگیزی که باعث شد دیگر با این شخص کار نکنم، خیلی بیش از این رقمها بود. ولی حالا وکیل گرفتهام و دارم از مجرای قانونی، همه چیز را پیگیری میکنم.
مثل گذشته خودت ملودیها را ساختهای؟
بله، همه ملودیها به جز یكی از آنها متعلق به خودم است. معمولا در آلبومهایم یك قطعه را به صورت كاور ارائه میدهم، اینبار هم یک قطعه را که خودم خیلی دوستش داشتم برای دل خودم كاور كردهام. ضمنا فکر میکنم از میان 14 قطعهای که برای مخاطبانم تدارک دیدهام، میتوانم یک قطعه را به خودم و دلم اختصاص دهم. خیلی از دوستان میخواستند حاشیهسازی كنند و بگویند قطعاتی را كه من كار میكنم، خودم نمیسازم؛ این در حالی است كه من همیشه روی جلد آلبوم نام قطعاتی كه كاور شده است را ذكر میكنم، اما دوستان انگار خیلی دوست دارند برایم حاشیهسازی كنند، مشكلی نیست؛ من به این حاشیهها عادت کردهام. یک مثال خیلیخیلی ساده؛ چند وقت پیش یک خواننده از کشور ترکیه، دقیقا اواخر سال 2011، پنج یا شش قطعه از قطعاتی که من طی 8 سال گذشته پخش کردهام را به صورت یک کلکسیون، بدون ذکر هیچ اسمی و دقیقا با همان جزئیات و همان نوع موسیقی و تنظیم، منتشر کرد. همه هم اول سراغ من آمدند و انگشت اتهام ابتدا به سوی من گرفته شد. حتی نگذاشتند طعم لذت موفقیتی اینچنینی در کشوری دیگر را درست بچشم
تنظیمها کار کیست؟
4 قطعه را شهاب اکبری تنظیم کرده که آن قطعهای که در موردش صحبت کردیم، جزو همین تنظیمات است. 3 قطعه هم علی ثابت تنظیم کرده است. 3 قطعه هم تنظیم مهران عباسی است. سه قطعه هم خودم تنظیم کردهام و از طرف دیگر اینبار یک کار را به صورت مشترک که کمی حال و هوای متفاوتی نسبت به کارهایی که تاکنون کردهام، دارد، با آرین بهاری و علی رهبری تنظیم شده است.
تو بین خوانندههای همنسل خودت جزو معدود خوانندههایی بودی كه آلبوم دومت از آلبوم اول موفقتر بود. مثلا بنیامین آلبوم اولش از آلبوم دومش خیلی موفقتر بود. باتوجه به این كه پلهپله، سیر صعودی را طی كردهای، به نظر میرسد در مورد آلبوم سوم كار خیلی سختی را پیش روی داری و ریسکش برای تو خیلی بالاست. درست است؟
خیلی در زمینه موسیقی پاپ، نمیشود دقیق پیشبینی کرد. مثلا احتمالش زیاد است که بنیامین با آلبوم سومش، بازار را منفجر كند. در مورد خودم نمیدانم که با چه درصد موفقیتی در بازار روبهرو خواهد شد، اما اگر آلبوم سوم من با موفقیت همراه باشد، میتوانم خودم را به راحتی بازنشسته كنم. اگر یادتان باشد سال 87 زمانی كه آلبوم «نفسهای بیهدف» وارد بازار شد، گفتم كه تا سه آلبوم تضمین میدهم كه آلبومهایم موفق خواهد شد.
یعنی اگر «حباب» موفقیت بیشتری از «رگ خواب» برایت در پی داشته باشد، واقعا به بازنشستگی فكر خواهی كرد؟
بازنشسته كه نه، اما اگر الان بخواهم تصمیم بگیرم، حداقل تا یك سال، یك سال و نیم باید كار کنم و بعد موسیقی حرفهای را کنار بگذارم. بعد از «حباب» یك آلبوم ریمیكس روانه بازار خواهم كرد، البته نه به این زودیها و باید روی آن كارهای زیادی انجام دهیم، ولی در فکرش هستم. چون ریمیکس به سلیقه روز مخاطبان موسیقی خیلی نزدیک است.
برای «حباب» چقدر هزینه کردهای؟
واقعا در این آلبوم به تنها چیزی كه فكر نكردم مسائل مادی بود، یعنی آنقدر درگیر کار بودم که دیگر احساس کردم به تنها چیزی که نباید فکر کرد، هزینههای مالی است.
و كدام شركت آلبوم را منتشر خواهد كرد؟
شركت آوای هنر تهیهكننده این آلبوم است و شركت هنر اول آن را پخش خواهد كرد.
من بهعنوان یك مخاطب باید منتظر چه چیزی در«حباب» باشم؟ استایل محسن یگانه در این كار حفظ شده است یا منِ مخاطب سورپرایز خواهم شد؟
ببین دلیل اینكه «رگ خواب» برایتان خیلی جذابتر از محسن یگانه «نفسهای بیهدف» بود این است كه من در رگ خواب به مخاطب عام بیشتر توجه كرده بودم. به نظرم در آلبوم باید سعی كرد تمام سلایق موسیقی را ارضاء كرد. «رگ خواب» كه اعتقاد دارم بعضی از تراكها مثل تراك 5 یك شكست كامل از نظر آهنگسازی و تنظیم بود، برایم تجربههای زیادی به همراه داشت. در «حباب» كلكسیونی از آهنگهایی كه تا امروز كار كردهام وجود دارد. برای اینكه بخواهم این چند سال را با هم جمع بزنم، مجبور شدم تعداد قطعات آلبوم را افزایش دهم. این را به فال نیك میگیرم كه «حباب» 14 قطعه خواهد داشت، چون میدانم مخاطبم دوست ندارد من اشتباه كنم. در بعضی از ترانهها از كلمات محاورهای و عام پسند استفاده شده و بعضی از ترانهها کاملا احساسی و تكان دهنده است و همین باعث میشود آلبوم متفاوت شود. در مورد خواندن و تنظیمها هم باید بگویم كه فعلا تصمیم ندارم به تركیب برنده دست بزنم و همان روند گذشته را ادامه دادهام.
نام آلبوم هم قاعدتا از یكی از قطعات آلبوم آمده است، درسته؟
بله، یكی از تراكهای آلبوم حباب نام دارد.
فكر میكنی این آهنگ جزو آهنگهای هیت آلبوم خواهد بود؟
ببین ما به طور کل در موسیقی كار هیت داریم، كار مگاهیت هم داریم. سكوت آهنگی بود كه مگاهیت شد و در بدنه موسیقی كشور ماندگار شد و دیگر خودم هم نمیتوانم آن را فراموش كنم. شاید تراك رگ خواب را هنوز خیلیها نشنیده باشند، اما میشود گفت همه ما سكوت را شنیدهایم. خوشبختانه در حباب كار خوب زیاد است و فكر میكنم 3تا از قطعات این آلبوم به صورت جداگانه میتوانند مگاهیت شوند، اما واقعا نمیشود پیشبینی كرد كه كدام آهنگ هیت میشود. خودم بین دو تراك «دوست دارم» و «باوركنم» شك دارم كه كدامیك بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. به نظرم این دو آهنگ تمام نشانههایی كه مورد پسند مخاطب عام است را دارد.
حال و هوای شعرها هم مثل دو آلبوم قبلی است؟ همان عاشقانههای دلخورانه...
در «نفسهای بیهدف» فقط احساس بود، اما در «رگ خواب» ترانهها با فكر بیشتر سروده شده بود. وقتی توازن بین این احساس و فكر برقرار میشود یك كار بازارپسند تولید میشود. ببین وقتی من عمیق فكر میكنم، دیگر نمیتوانم سطحی بنویسم و به همین دلیل هم هست كه اشعاری كه در «حباب» خواهید شنید پرمحتواتر است. الان شاید خوانندگان شما پیش خودشان فكر كنند محسن یگانه خیلی آدم مغرور و خودشیفتهای است كه از خودش تعریف میكند، اما واقعیتش این است كه من زحمت خودم را كشیدهام و بقیهاش دست خداست. امروز ما شاهد فضای فوقالعاده بهتزدهای در موسیقی هستیم و نگرانیای كه در مورد آلبوم دارم، فقط بابت همین فضای بهت زده است؛ انگار شوكی به بازار موسیقی داده شده، ولی همین که همه بچهها مشغول کارند، یعنی میتوانیم امیدوار باشیم، به زودی کمی بازار موسیقی داغ شود.
نظریهای وجود دارد كه میگوید انتشـار همزمـان آلـبومهای خوانندگان مطرح میتواند شوك مثبتی وارد بازار موسیقی كشورمان كند، تو با این نظر موافقی؟
دوست ندارم كسی كه این مصاحبه را میخواند به این نتیجه برسد كه محسن یگانه چون با این نظر موافق است به این معناست که آلبوم فرزاد فرزین، محسن چاووشی و رضا صادقی كه پیش از این وارد بازار شده ضعیف است. من به همه دوستانم احترام میگذارم؛ واقعا مشكل اینجاست كه حالا كه این رخوت در بازار موسیقی ایجاد شده، همه چیز تحتتاثیر است و از شركت تولید تا پخشكننده و شنونده موسیقی از این ماجرا دچار لطمه و صدمه شدهاند. البته این موضوع فقط مختص ایران هم نیست و به نوعی در تمام دنیا صنعت موسیقی با یك نوع ركود مواجه شده و شوكهای عجیب و غریبی به فروش آلبومها وارد شده است. امیدوارم به زودی جو مثبتی با فروش بالای آلبومها به فضای موسیقی كشورمان وارد شود. متاسفانه الان فضای موسیقی آنقدر كسلكننده شده كه گاهی آلبومهای خوب هم دیده نمیشوند. الان خواننده مورد علاقه من آلبومش را روانه بازار كرده، اما آنطور كه باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است! بههرحال امیدوارم هركسی كه میتواند كارش را درست انجام بدهد تا وضعیت موسیقی بهبود یابد.
فكر میكنی از بین خوانندههایی كه تا آخر امسال آلبومهایشان را روانه بازار میكنند كدامیك موفقتر عمل خواهند كرد؟
به شخصه فكر میكنم اگر رضا صادقی، محسن چاووشی، فرزاد فرزین، احسان خواجهامیری و بنیامین روی كارشان متمركز شوند، میتوانند آلبومی وارد بازار كنند كه فضا را تكان دهد و به شدت به این معتقدم که اگر آلبوم این دوستان شنیده شود، به شنیده شدن آلبوم من هم كمك بسیاری میکند.
«حباب» را بین فینالیستهای سال موسیقی میبینی؟
حباب را میتوانم در بین فینالیستهای امسال ببینم، اما خودم را نه! «حباب» آلبومی است كه واقعا میتوان از آن دفاع كرد. این روزهایی كه دارم سپری میكنم اصلا روزهای دوستداشتنیای نیست، چون واقعا دارم سختیهای زیادی را تحمل میكنم تا كارم به نتیجه برسد. آلبوم من میتوانست یك ماه زودتر وارد بازار شود، اما من صبر كردم تا خروجی كار به بهترین شكل ممكن به دست مردم برسد. الان تنها مشكلی كه دارم این است كه در مسیر تولید این آلبوم اتفاقات بدی افتاد؛ شاید باورتان نشود، اما آدمهایی که میتوانستند نقشهای كاملا تعیینكنندهای در این آلبوم داشته باشند، به دلایل کاملا موجه، فرصت نکردند تا تماموقت تلاش کنند و من حداقل از این بابت از نظر روحی ضربه بزرگی خوردم. خصوصا در این روزهای اخیر بیشتر از همیشه دست تنهایم.
بین خوانندگانی كه در یکی دو سال اخیر وارد بازار موسیقی شدهاند كار كدام را بیشتر دوست داری؟
نمیخواهم از كسی اسم ببرم، اما همیشه از افرادی كه توقع نداریم خبرهای عجیب و غریب میشنویم. من امروز افرادی را میبینم كه شكستهای خودشان را به گردن موفقیت دیگران میاندازند. امیدوارم همه ما به این نتیجه برسیم كه هر وقت بتوانیم دلمان را به اندازهای بزرگ كنیم كه دیگران هم در آن جا شوند، میتوانیم ادعا كنیم كه انسان بزرگی شدهایم.
كدام آهنگت را شناسنامه كاری خودت میدانی؟
«نشكن دلمو» یكی از قدمهای اولیهام بود و بعد از این آهنگ سعی كردم عقبگرد نداشته باشم. «سكوت» هم یكی دیگر از كارهایی است كه برایم اتفاق بسیار خوشایندی بود و از دوستانی که با صدای بسیار زیاد این تراک را گوش کردند، تشکر میکنم.
از آهنگهای بنیامین كدامیك را بیشتر دوست داری؟
بنیامین چند تراك مگاهیت دارد، مثل «دنیا دیگه مث تو نداره». «لكنت» هم آهنگ خوبی بود كه با ایدهای نو ارائه شد و با ایدههای نو همراه بود.
به نظر میرسد هر دو نفر شما، خیلی پختهتر و بزرگتر شدهاید. تو خودت این احساس را داری؟
ببین ما هنرمندیم و یك وقتهایی حرفهایی میزنیم كه شاید در خلوت به آن حرفها عمل نكنیم. به نظرم بهتر است ظاهر و باطن را از هم اینقدر جدا ندانیم؛ فكر میكنم این مشكل خیلیهاست! بهتر است همه کسانی که میخوانیم، فارغ از شعار، در شرایطی كه هیچكس از موسیقی پشتیبانی نمیكند، پشت یكدیگر بایستیم و از هم حمایت كنیم. باید بدانید که این موضوع كار راحتی نیست. من حداقل خودم در این مسیر دارم سعیام را میکنم تا اختلافات از بین برود و فضای موسیقی آرام شود، مثلا از عذرخواهی همین چندوقت پیش من از بنیامین جلوی هزاران نفر و اینکه لطف کرد و فراموش کرد، گرفته تا همین حس حمایتی که نسبت به تمامی افرادی که برای این روزهای موسیقی دارند زحمت میکشند، همه و همه در همین راستاست. من تلاش كردم تا اختلافات را كنار بگذاریم. چرا؟ چون قرار نیست با این اختلافات تا ته خط برویم. ماجرای اختلاف من و بنیامین هم از یک مصاحبه بنیامین شروع شد که به اشتباهات من ختم شد، ولی تمام این اتفاقات فراموش شده است. همینها باعث میشود حواشی کمتر شود و همه ما روی کارهایمان تمرکز کنیم و اثر خوب خلق کنیم که مطمئنا موفقیتش روی آلبومهای همدیگر هم اثرگذار است.
حالا که داریم از فضای آرام و بدون حاشیه حرف میزنیم، میدانی دلم برای چه تنگ شده؟
برای چه؟
بیشتر از هر چیز دیگری این روزها دلم برای یك مسافرت بیحاشیه و موبایل خاموش تنگ شده است. بروم به یك جایی كه یك ماه فقط استراحت كنم و به هیچ چیزی فكر نكنم. فقط بخوابم. خواب، خواب، خواب.
ماجرای الهه نازی که با هم خواندید، چه بود؟
من در کنسرت بنیامین بودم، او داشت میخواند و به الهه ناز رسید. یک دفعه میکروفون را به سمت من گرفت. گفتم خدایا الان من باید چه کار کنم؟ (میخندد) همانجا روی صندلی شروع کردم به خواندن و رفتم بالای سن. با خودم گفتم حالا اگر من حفظ نبودم چه میشد؟ مثل فراموش کردن ترانههای خودم در کنسرتهایم، اما رفتم و خواندیم و خیلی هم استقبال شد. کار باحالی کرد و مردم هم خیلی دوست داشتند.
از کنسرتهایت تا آخر سال چه خبر؟
برنامههای مختلفی داریم. بههرحال فعلا همه وقت و انرژی من روی این آلبوم است. بعد از آن برنامهریزی دقیقی درباره کنسرت انجام میدهیم.
در کنسرتهایت هم قرار است مثل آلبومت که میگویی کارهای عجیب و غریب کردهای، اتفاقات عجیب و غریب بیفتد؟
صد در صد. بههرحال دیگر زمان این نیست که بروی روی استیج و بخوانی و پایین بیایی. برنامههای مختلفی داریم و ایدههایی که امیدوارم با استقبال روبهرو شود.
در کنسـرت و به اصطلاح استیجداری، کدام خواننده را قبول داری؟
اجازه بدهید در این مورد نظر ندهم، ولی این را بگویم که اگر صندلیهای کنسرت کسی خالی میماند، خیلی ربطی به تبلیغات و... ندارد. درست است که اطلاعرسانی درست، تبلیغات و... در پر شدن سالنهای کنسرت مهمند، ولی این را باید بدانیم که اگر صندلیها خالی ماند، دنبال مشکلی در خودمان باشیم نه در ماجراهای بیرونی. این را در مورد خودم هم میگویم. اگر از کنسرت من استقبال نشود و صندلی خالی بماند (البته خدا را شکر تا حالا این اتفاق نیفتاده) حتما کار من در جایی ایراد داشته است.
تو سابقه بیماری قلبی داری، باتوجه به اینکه اینقدر سرت شلوغ است و این روزها کار میکنی، با مشکل جسمی مواجه نشدی؟ اصلا جریان این بیماری قلبی تو چیست؟
به نظرم بعد از این آلبوم باید بروم و خودم را از نو بسازم (خنده). مشکل قلبی من، یک مشکل مادرزادی بوده؛ من را اذیت میکرد، ولی خیلی آن را جدی نمیگرفتم تا 5 سال پیش که دیگر واقعا غیرقابل تحمل بود. ضربان قلب من به 285 بار در دقیقه میرسید و شاید از این بابت رکورد دست نیافتنیتری نسبت به موسیقیام دارم! این واقعا وحشتناک بود. شاید غیرقابل باور باشد، ولی متاسفانه عین واقعیت بود. این شد که عمل جراحی کردم.
یعنی الان مشکلت حل شده؟ فشار کاری برایت مشکل ایجاد نمیکند؟
نه، ولی مرتفع شده. بههرحال استرس و هیجان زیاد برای من خوب نیست و در دورههای مشخص باید چکاب قلبی بشوم، البته اگر فرصت کنم. این روزها هم که مدام کار میکنم. کار زیاد، مشکلی ایجاد نمیکند، ولی استرس آزاردهنده است و مناسب حالم نیست.
چه شد وارد دنیای تأهل شدی؟
کلا ازدواج موفق، خیلی خوب است. مگر چندبار ممکن است برای یک آدم پیش بیاید که کسی را کاملا سازگار با خودش پیدا کند؟ من معتقدم ممکن است یکبار چنین موقعیتی برایت پیش بیاید. من یک درصد هم ریسک نکردم و وقتی کسی را دیدم که من را میفهمید و با هم سازگار بودیم، ازدواج کردم.
بعد از ازدواجـت تغییری هم کردهای؟
خیلی صبورتر شدم (میخندد). بههرحال تحمل کردن زنها، تمرین خوبی برای صبورتر شدن است (میخندد). مسئولیت یک زندگی با توست و یاد میگیری که هیجانی تصمیم نگیری. به طور کل منعطفتر و باحوصلهتر شدهام. به علاوه اینکه زندگیام، نظم و ترتیب بیشتری گرفت.
همسرت از این شرایط زندگی تو مخصوصا این روزها اذیت نمیشود؟
واقعا همین امروز دلم برای این بنده خدا سوخت كه اینقدر من را تحمل میكند. امروز واقعا خودم، نمیتوانستم خودم را تحمل كنم و به این فكر میكردم كه اطرافیانم چطور من را تحمل میكنند! شما وقتی یك جا نشستهاید و از كسی كه كنارتان قرار دارد، خوشتان نمیآید، بلند میشوید و میروید، اما زمانی كه نشستهاید و از خودتان بدتان میآید، چه كار میكنید؟ (خنده) نمیتوانید که خودتان را رها کنید و بروید. این آلبوم اگر با موفقیت همراه باشد محسن یگانه كاری كرده كه خیلیها باورش نمیكنند و اگر این اتفاق بیفتد، تمام سختیها و عوارض تلاشهای این چند سال، قابل هضم خواهد بود و همسرم هم همه این روزهای بد مرا فراموش خواهد کرد.
این وسواسی که روی کارهایت داری، روی ظاهرت هم داری؟ مثلا لباس، مدل مو و...؟
من همیشه در لباس پوشیدن همینم. همیشه هم میگویم که در لباس، آدم مودی هستم نه مدی. خیلی اهل مد نیستم؛ برایم مهم نیست چه چیزی مد است، برایم مهم این است که با چه چیزی راحت باشم. هرازگاهی هم به یک چیزی گیر میدهم (میخندد)، مثلا به یک کفش گیر میدهم. اگر 10 جفت از بهترین کفشهای دنیا را هم جلویم بگذارند، باز هم همانی را انتخاب میکنم که مدتی است آن را میپوشم و با آن راحتم. کلا در مورد لباس پوشیدن به مود و حالم نگاه میکنم، ولی به طور کل اسپرت پوشم و خیلی نمیتوانم رسمی باشم، ولی خب بعضی وقتها کت و شلوار هم میپوشم.
در مورد مدل موهایت چطور؟ عوض میکنی؟
نه. مدل موهایم همیشه همینطور بوده. من همیشه موهایم را خودم کوتاه میکنم و خودم درستش میکنم (میخندد).
در کنسرتهای تو بازیگران هم زیاد میآیند؟
بله. دوستان بازیگرم را دعوت میکنم و لطف میکنند میآیند و من هم خیلی خوشحال میشوم.
دوستانت در حوزه سینما چه کسانی هستند؟
من دوستانی دارم که هم جدیاند و هم کارهای جدی در طنز انجام میدهند (میخندد). هادی کاظمی، جواد عزتی، محمدرضا هدایتی، پژمان بازغی که با همهشان دوست هستم.
کارهایشان را هم دنبال میکنی؟
بله؛ این چند وقتی که مدام مشغول تولید آلبوم بودم، همه سریهای جدید «قهوه تلخ» را خریدهام و کنار گذاشتهام تا سر فرصت ببینم.
طرفدار چه تیمی هستی؟
همه میدانند که من پرسپولیسیام، ولی مدتهاست فوتبال ندیدهام؛ باورتان میشود؟ هرگز یادم نخواهد رفت که فوتبالهای جام ملتهای اروپا را از رادیو دنبال میکردم. اینقدر فرصت نداشتم که به موقع پای تلویزیون بنشینم.
اصولا بلیتهای کنسرتهایت زود به فروش میرسد. در دعوت کردن از هنرمندان به مشکل نمیخوری؟
رابطه من با جامعه هنری خصوصا بقیه حوزهها غیر از موسیقی، خیلی زیاد نیست؛ دایره محدودی است. با همه دوستم ولی تعداد کمی هستند که با آنها رفاقت داشته باشیم. دوستان من بیشتر آدمهای عادی هستند. من خودم هم یک آدم عادیام. عادی عادی عادی؛ مثل بقیه. مگر غیر ازاین است؟
پیشنهاد بازی هم داشتهای؟
بله؛ چند سال پیش، ولی اگر موافقت میکردم، تصمیم اشتباهی گرفته بودم. در ابتدا، کار من موسیقی است.